دو زن جوان آمریکایی به اسامی «ویکی» و «کریستینا» برای گذراندن تعطیلات تابستانی نزد یکی از اقوام دور ویکی در شهر بارسلون می روند. ویکی زنی احساساتی است که بزودی قصد ازدواج با نامزدش داگ را دارد که مردی قابل اطمینان اما غیر رمانتیک است. کریستینا نیز دختری خوشگذران است که قصد دارد در بارسلون ماجراهای جدید عاطفی را تجربه کند. آنها در شهر با مرد نقاشی به اسم «جوان آنتونیو» (خاویر باردم) آشنا می شوند .
درامعاشقانهکمدی
در واقع خیلی ناراحت کننده است ک میبینی ی برند مشهور رو ی عده از دست خاندانش دراوردن. البته خود گوچی ها هم مقصر بودن.
اصلا تصور اینکه ی چیزی رو خودت بسازی و تو دنیا مشهور کنی ولی بخاطر ندونم کاری از دستش بدی جای تاسفه.
مخصوصا اینکه الان تام فورد و اون وکیله ک مدیریت رو بر عهده داشتن، رفتن و الان ی کمپانی دیگه سهامشو خریده.